به نظر می رسدکه قلب شهر ایستاده هست و تنها صدای
گام دائی اسی است که در کوچه ها طنین می افکند. اما ماهراسی نداریم
چرا که در این سکوت سر نیزه های قلم از کاغذ ها
برخاسته و در برابر سینه استبدادخیانت عشاق نشانه رفته.
ما تنها نبمودایم.هیچگاه تنها نبوده ایم
اینک تلاش و فروش خلق با عشق دیگر به بیاری رسیده اند
دوستان. به آن کارگر حروف چین از من پیام بفرستید:
این حروف را اماده کن.{آزادی از راه می رسد}